کد مطلب:163242 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

کلامی از فاطمه ی زهرا
شب یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك

فاسئل الله الذی اكرم مقامك و اكرمنی بك ان یجعلنی معكم فی الدنیا و الاخرة و ان یجعل لی قدم صدق معكم فی الدنیا و الاخرة.

تقاضی علی و فاطمة الی رسول الله فی الخدمة، فقضی علی فاطمة بخدمة ما دون الباب و قضی علی علی ما خلفه فقالت فاطمة علیها سلام الله: «فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله باكفائی رسول الله صل الله تحمل رقاب الرجال». [1] .

و روی ان النبی قال لها ای شی ء خیر للمراة قالت ان لا تری رجلا و لا یراها رجل. [2] .

امروز ناموس خدا و حرم رسول خدا را از میان خار و خاشاك بیابان می گرفتند و سیلی می زدند و تازیانه می زدند و به اسارت می بردند و خمار و ستر از سر و روی آن ها بر می داشتند.اما فاطمه علیها السلام می گوید: هیچكس جز خدا نمی داند كه چه سروری در دل من نشست از این كه رسول خدا صلی الله علیه و آله تحمل گردن های كشیده را از من كفایت نمود.آن ها سر می كشیدند و حتی پیشنهاد خرید اسیران را می دادند و یا آن ها كه سر می كشیدند تا كنجكاوی و یا شهواتشان را آرام كنند.فاطمة علیها السلام


می گوید: بهترین چیز برای زن این است كه مردی او را نبیند و او مردی را نبیند.

در روابط زن و مرد مسأله این نیست كه شهر مردان و زنان و یا دیوار برای مرغ ها و خروس ها و یا پاكت های سیاه برای مرغ های عریان فراهم كنیم.مسأله این است كه رابطه ی آدم ها با یكدیگر با چه حدودی همراه باشد و با چه هدف و معیاری برنامه ریزی شود.

احساس من این است كه با تفكیك زن و مرد در اصل سؤال، دیوار كشیدن میان انسان را آغاز كرده ایم، در حالی كه این هر دو انسان هستند و با تفاوت در تقدیر، تساوی در تركیب و نسبت ها را دارند و اساس سعی را دارند.نسبت بازدهی با سرمایه و نسبت این هر دو با نیت را.

در حالی كه فاطمه علیها السلام این بیان را دارد، می بینیم كه چگونه به میدان می آید و چگونه علی علیه السلام را از دست مردان بیرون می كشد و تا شمشیر، غلاف شمشیر ضربه بازو را شدت نمی دهند، علی را رها نمی كند.سیلی می خورد و رها نمی كند و در همین امروز هم این زینب است كه بار رسالت را به دوش گرفته و به اسارت رفته است.

بازتر بگویم، در واقع زن با زن و مرد با مرد و زن با مرد می تواند مقایسه بشود و تفاوت ها و اختلاف های آن ها می تواند تحلیل بشود.هیچ گاه دو نفر زن، از ظاهر و خطوط انگشتان گرفته تا احساس و تفكر و اندیشه در یك سطح نیستند.همین طور دو نفر مرد با یكدیگر برابر نیستند.ما این دو مورد از واقعیت را چگونه تحلیل می كنیم؟ آیا اختلاف ها را دلیل امتیاز و ارزش می دانیم؟ و اگر می دانیم بر


احساس چه حكمت یا چه ظلمی آن را توجیه می نماییم و پاسخ می دهیم؟

هر تحلیلی كه برای اختلاف زن با زن و مرد با مرد در نظر می گیریم همان تحلیل در مورد زن و مرد هم كاربرد دارد.پس این ما هستیم كه با سؤال های معنادار به دنبال شهر مردان و شهر زنان راه می افتیم و طرح های درمانی را و طرح های اتوبوسرانی را و طرح های تفكیك در مدارس و دانشگاه ها و یا در حرم و كارگاه ها را زیر سؤال می بریم.

در حالی كه مردها با مردها برابر نیستند و در بسیاری از موارد از یكدیگر تفكیك می شوند و زن ها با زن ها برابر نیستند و در مراحل گوناگون طرح طبیعی تفكیك را دارند.

اما در مورد زن ها كه با مردها برابر نیستند، از اول سؤال ها و جواب ها جبهه می گیرند و رنگ و آب برمی دارند، كه اگر زن ها و مردها برابر هستند پس باید آمیزش و اختلاط داشته باشند.پس باید زن ها هم حكومت كنند.پس باید كه چه ها و چه ها كنند و از افراط و تجاوز پس از تفریط و كوتاهی ستم ببینند.

منساب تر است كه واقعیت تفاوت و ارزش نعمت ها و امتیاز تفاوت ها را تحلیل كنیم.در این مرحله داده ها و بازدهی ها ملاك نیستند.نسبت این دو با یكدیگر ملاك ارزش و پاداش و مجازات است.نعمت ها مسؤلیت زاست و مسؤلیت ها بر اساس دارایی ها و توانایی هاست.

این یك مسأله، مسأله ی دوم حدود و تكالیف زن و مرد و مرد و مرد و زن و زن است.این تكالیف می تواند اسبتدادی و یا عرفی و یا طبیعی و یا بر اساس قدر


اندازه ها باشد كه قدر، حد را سازد و حدود، حقوق را مشخص می نمایاند.اگر ملاك این قدر و حد و حق الهی بود، دیگر تعارضی با جریان های طبیعی و مزاحمتی برای عادت ها و عرف های دیگر نخواهد بود.همان طور كه اساسی برای رأی و سلیقه های مستبدانه نیست.

مسأله ی سوم در مورد جریان تاریخی زن و تجاوزهای گوناگون ملت های گوناگون است كه هر كدام از منظر و با حساب و كتابی و یا بدون حساب و آزاد به این مسأله پرداخته اند و هر كدام به منافع و مقاصد خود روی آورده اند.

فاطمه علیها السلام در حوزه ی حدود و عرف ها و عادت ها می گوید كه من تحمل نگاه های دریده و گردن های كشیده و كنجكاوی های معنادار را ندارم و جز خدا نمی داند كه چقدر از قضاوت رسول خدا در مورد تقسیم كار من و علی خوشحالم كه مرا در خانه و علی را در بیرون عهده دار قرار داد.

آیا می توان بر فاطمه علیها السلام خرده گرفت كه چرا از نگاه های كنجكاو و گردن های كشیده گریزانی؟ و آیا می توان بر مردها فشار آورد كه كنجكاو نباشند و دست از طلب بدارند؟ یا باید در چنین شرایطی به ضرورت ها روی آورد و به مقدار ضرورت رفت و آمد داشت، حتی اگر با سر برهنه به اسارت ببرند و یا عزت خدا را با تازیانه و غلاف شمشیر بشكنند و صورتش را كبود نمایند...

در هر حال این نگاه فاطمه علیها السلام و وحی است كه از خلقت و تفاوت ها و تبعیض ها به نسبت ها و به سعی، ارزش می دهند و از تكالیف و حدود، اقدار و اندازه ها، وحی و حكم خدا را می پذیرند و از تاریخ ظلم و ستم، بدون توجه به


شكل ها و روش های گوناگون آن بر تمامی آن می شورند و هیچ ظلمی را برنمی تابند.

تو امشب به این نكته روی بیاور كه چگونه فرزندان فاطمه علیها السلام آواره ی بیابان هستند و از دست و ساعد خویش برای خود ستر و پوشش می سازند و از نگاه های كنجكاو برده داران به عمه ی خود زینب پناه می برند و با این همه ظلم یك لحظه از ولی فاصله نمی گیرند و از او دست برنمی دارند، كه یافته اند حاكمی جز حسین علیه السلام با این معیارها و ملاك ها نیست كه؛ «ما الامام الا الحاكم بالكتاب القائم بالقسط الدائن بدین الحق الحابس نفسه علی ذات الله». [3] .


[1] بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1.

[2] بحارالانوار، ج 43، ص 84، ح 7.

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 335، ح 2.